چرا از فناوری تولید لوازم خانگی عقب افتادهایم؟
به نقل از آنا، چرا لوازم خانگی ایرانی گران و بیکیفیت است؟! تولید محصولات باکیفیت یکی از مطالبه جدی متقاضیان تولیدات داخلی لوازم خانگی در بازار است؛ اما این موضوع تا به امروز از سوی تولیدکنندگان جدی نگرفته نشده است. نوسانات نرخ ارز دلیل اصلی تعلل در رسیدن به اهداف توسعه تولید شده است.
برخی از کارشناسان نبود تکنولوژی برای تولید با کیفیت را دلیل اصلی عقب ماندن صنعت لوازم خانگی از استانداردها میدانند. این در حالی است که با ظرفیت بالای دانشبنیانها در کشور همواره واردات فناوری به صنعت لوازم خانگی قابل اجراست. اما دلیل این ضعف در صنعت لوازم خانگی چیست؟
در همین رابطه احسان فدایی کارشناس صنعت لوازم خانگی، در خصوص دلایل فنی و اقتصادی توسعه سریع محصولات کرهای در زمینه لوازم خانگی و دلایل عدم وجود چنین دستاوردی در کشور به خبرنگاراقتصادی آنا گفت: در صنعت لوازم خانگی و خودرو که هر دو مورد فراگیری بالایی در جامعه دارند، حساسیت بسیار بالایی برقرار است و همواره با شرایط مشابه از سوی مردم مقایسه میشود.
کارشناس صنعت لوازم خانگی ادامه داد: شرایط فعلی در صنعت خودروسازی را میتوان به صنعت لوازم خانگی نیز تعمیم داد و میتوان گفت دلیل این شرایط بد به سیاست گذاریها در این حوزه باز میگردد. سیاست گذاران ما متاسفانه بیشتر به جای آن که سیاست گذار صنعتی باشند، صرفا افراد سیاسی بوده اند و از این حیث به جای پرداختن به مقولههای اقتصادی توسعه صنعتی به کارهای سیاسی پرداخته شد. این مورد به این معناست که روسای ما در سطح کلان درگیر روزمرگیها و پاسخ دادن به مطالبات جناحی شده و فرصت سیاست گذاری صحیح و بهره گیری از دانش اقتصادی را از دست دادند.
این کارشناس صنعت لوازم خانگی تصریح کرد: پاسخگویی به درخواستهای حزبی و جناحی موجب شد که سیاست گذاران ما از برنامه ریزی هوشمندانه و دقیق برای پیشبرد اهداف توسعه اقتصادی غافل شوند و به تلاش برای تحقق شعارهای سیاسی دوران انتخابات حزب مطبوعشان بپردازند. بدیهی است که شعارهای سیاسی از این دست عمر کوتاهی دارند، اما روند توسعه صنعتی بر اساس فعالیت بر بستر برنامه ریزیهای بلند مدت هوشمندانه است.
وی ادامه داد: در صنعت برنامه ریزیهای کوتاه مدت و شعارزدگی آفت بوده و نمیتوان با برنامهای که تاریخ مصرف کوتاهی داردف برنامه استراتژیک کلان اقتصادی تعیین کرد.
فدایی گفت: سوال دیگر که مطرح میشود این است که چگونه ایران که صاحب برندهایی مانند ارج بود و ما تلویزیونهای پارس را میساختیم، سامسونگ یک مجموعه پخش مواد غذایی بود، اما با این حال از صنعت لوازم خانگی کره عقب افتادیم. در مرحله باید تاکید کرد که مطرح کردن چنین مقایسههایی صرفا فرار از واقعیت است. ماجرای اصلی این است که صنعت لوازم خانگی کشور ما عکس کشور کره جنوبی درگیر تعدد برندها و عدم برنامه ریزی صحیح در حوزه برندینگ است.
وی ادامه داد: اگر دقیق ملاحظه کنیم، در کره جنوبی هم اکنون سه برند مطرح سامسونگ و الجی و دوو مطرح هستند؛ هر چند که دوو فعلی آن برند قدیمی نیست و یکبار ورشکست و تکه تکه شد و بسیار کمرنگ است. اما وجود سه برند در این کشور و صنعت پرقدرت ان به معنای وجود فقط سه کارخانه لوازم خانگی نیست. سیاستگذار در کره جنوبی عوض وقت گذاشتن برای آمار و شعار زدگی و تولید نمودارهای عدد ورقمی بی خاصیت به سوی تکمیل زنجیره ارزش صنعت خود حرکت کرد.
عدم سیاست گذاری صحیح در حوزه برندینگ و صنعت لوازم خانگی
این کارشناس صنعت لوازم خانگی تصریح کرد: به عنوان مثال برای تولید محصولی مانند ساید بای ساید به حدود ۱۶۰ قطعه نیاز است؛ در کره جنوبی این قطعات را پیمانکاران مختلف با استانداردهای تعریف شده برای برندها میسازند، اما در کشور ما هر کدام از این پیمان کاران مجوز تولید محصول نهایی لوازم خانگی دارند. شایان ذکر است که هم اکنون بیش ۱۳۲۴ مجوز تولید لوازم خانگی در ایران صادر شده است و این در حالی است که در بهترین حالت که که رکودی در بازار وجود نداشته باشد، کشور نهایتا به ۱۶ الی ۱۷ میلیون قطعه لوازم خانگی نیاز دارد.
وی در ادامه اظهار کرد: مطابق آمار در سال ۱۴۰۲ ظرفیت اسمی معادل ۲۴۰ میلیون قطعه برای تولید لوازم خانگی در کشور ایجاد شده است و این رقم اختلاف به شدت بالایی با میزان نیاز کشور دارد. این بحران سرمایه گذاری غیر منطقی در صنعت لوازم خانگی از رویکرد اشتباه در اعطای مجوز تولید محصول نهایی به قطعه سازان در عوض ایجاد زنجیره ارزش برمیگردد. به اسم حمایت از تولید ملی هر کس در هر شهرستان و استان مجوز تولید محصول نهایی گرفت در حالی که مشخص نشد که قطعات این محصول بایستی از کجا تامین شود و بازار هدف آن کجاست.
فدایی ادامه داد: این اتفاق در صدور مجوزهای بی ضابطه موجب شده که برای تامین قطعات لوازم خانگی با مشکل برخورد کنیم و برای تامین قطعات به سراغ واردات قطعات کم کیفیت از چین برویم و همین روند برای نابودی برند و کاهش کیفیت کافی است. این گونه شد که همه در ایران تولید کننده لوازم خانگی شدند، اما مجموعا چند برند داریم که مردم با نام آنها آشنا هستند؛ حتی در موضوع تولید ماشین بیش از ۴۰۰ نام تولید کننده ماشین لباسشویی در کشور فعال هستند، اما فقط چند برند معروف تولید ماشین لباسشویی در داخل کشور توسط مردم شناسایی شده است و بقیه این تولید کنندگان در شرایط خارج از تولید اقتصادی مشغول فعالیت هستند.
این کارشناس صنعت لوازم خانگی تصریح کرد: تولید در مقیاس غیر اقتصادی موجب رسوب حجم عظیمی از سرمایه ملت و توان تسهیلات دهی بانکها در خطوط تولیدی شده است که به دلیل رکود شدید موجود در بازار لوازم خانگی و کاهش توان خرید مردم بدون سود و فایده مانده اند. برای بسیاری از خانوادهها خرید لوازم خانگی اولویت نیست، همچنین این محصولات مانند خودرو کالای سرمایهای محسوب نمیشوند؛ در این شرایط سوال اینجاست که به چه دلیل این حجم از مجوز برای تولید محصولاتی که مشتری ندارد صادر شده است و این گونه منابع ملی هدر شده است.
تحریم و صنعت لوازم خانگی
وی تصریح کرد: به جهت تحریمها امکان اجرای تعرفه ترجیحی با کشورهای دیگر که توافق شده است امکان پذیر نیست و به همین سبب امکان صادرات به دیگر کشورها نیز میسر نیست. همچنین قوانین صادراتی نیز موجب میشود که عملا صادر کننده با قیمت ارز آزاد هزینههای تولید را پرداخت کند و در صورت موفقیت در صادرات نیز مجاب به بازگرداندن ارز حاصل با قیمت سامانه نیما شود که این امر نیز تیر خلاصی بر موضوع صادرات لوازم خانگی بوده و از لحاظ اقتصادی توجیح پذیر نیست.
فدایی تاکید کرد: متاسفانه شرایط در صنعت لوازم خانگی به گونهای پیش رفت که زنجیره ارزش برای ایجاد چند برند مطرح و قدرتمند در کشور فراهم نشد و هم اکنون مردم به جای خرید از برندهای نام آشنا داخلی ترجیح بر خرید برندهای خارجی ولو به صورت قاچاق و بدون پشتیبانی دارند. همچنین عدم وجود بازار داخلی و خارجی موجب شده است که حتی برندهای بزرگتر داخلی نیز برای تحقیق و توسعه با کمبود منابع مواجه شوند و همچنین در زمینه پشتیبانی و خدمات پس از فروش نیز با مشکلات زیادی روبرو شوند.
دانش بنیانها و لوازم خانگی
این کارشناس لوازم خانگی در خصوص بهره گیری از توان دانش بنیانها برای هم افزایی در تولید لوازم خانگی باکیفیتتر گفت: به طور قطع دانش بنیانها میتوانند برای تحقق این موضوع موثر باشند، اما دانش بنیان برای تحقق یک نیاز وارد عمل میشوند؛ پس تا زمانی که یک نیاز واقعی مطرح نشود برای دانش بنیانی نیز توجیح اقتصادی ندارند که به این مقوله ورود کند.
وی ادامه داد: برای آنکه بتوانیم که دانش بنیان را پای کار تحقیق و توسعه بیاوریم بایستی تولید در مقیاس اقتصادی داشته باشیم و به دلایل ذکر شده چنین امکانی وجود ندارد؛ به همین جهت با وجود فراهم شد این زیر ساختها ارتباطی بین تولید کنندگان و دانش بنیانها به لحاظ منطقی وجود نخواهد داشت. در بین ۱۰ برند مطرح تولید لوازم داخلی که در کشور هستند نیز تحقیق و توسعه جایگاه آنچنانی نداشته و آنان نیز بیشتر مشغول مهندسی معکوس هستند تا تولید فناوری جدید برای استفاده در محصولات داخلی!
فدایی در پایان گفت: باز هم تاکید می کنم که دلیل این اتفاق سیاست گذاری نادرستی است که به جای تمرکز بر توسعه چند برند مطرح و گسترش زنجیره ارزش ارزش بر اساس آن ، منابع کشور را با گسترش قارچ گونه تولید کنندگان هدر داده ایم.